زنانِ یک فیلم زنانه | مروری بر شخصیت‌های زن در سریال «در انتهای شب» مستند «دوئل» روایتی از مسیر پر پیچ و خم علیرضا حیدری + زمان پخش همه چیز درباره حواشی و فعالیت‌های عجیب «بنیامین بهادری» حضور ۴۰ بازیگر خارجی در فصل دوم «سلمان فارسی» اکران مجدد «آمِلی پولن» برای گردشگران المپیک «پیانو» در راه ایتالیا مدرسه‌ای به وسعت ایران با «میم مثل معلم» از شبکه دو سیما اقتصاد بی‌رنگ هنر | جای خالی حراج‌های هنری در گالری‌های مشهد نقد قطعه «جوکر» از امیر عظیمی و حمید صفت + زمان پخش تئاتر «شابلون» از امروز به روی صحنه می‌رود (۲ مرداد ۱۴۰۳) صحبت‌های وزیر ارشاد درباره معیار‌های تلویزیون، سینما و شبکه نمایش‌خانگی جدایی «قنبر از صنم» هم به داد گیشه نرسید | نگاهی به فروش سینما‌های استان در اولین ماه تابستان هشت بذر برای کاشتن یک درخت اعلام فهرست فیلم جشنواره تورنتو جزئیات مراسم یادبود سومین روز درگذشت «سعید راد» ماجرای زنی که سوژه پادکست جنایی شد! مجموعه شعر «تو و من و شب» را بخوانید «حبس مجرد» در جمع هشت فیلم پرفروش داستانی «هنر و تجربه»
سرخط خبرها

چراغ آسمون نذر دل تو

  • کد خبر: ۱۲۶۰۱۴
  • ۲۷ شهريور ۱۴۰۱ - ۱۶:۲۲
چراغ آسمون نذر دل تو
نوید سرادار - فعال فرهنگی

راهی نجف شدم. مسیر البته طولانی‌تر از چیزی بود که گمان می‌کردم. با این حال شب را آنجا ماندم. دنبال حرم می‌گشتم. افتاده بودم به پرس‌وجو. دست آخر پیدا کردم و به وادی‌السلام رسیدم و بعد هم به حرم.

بعدازظهر فردا کاروان را در نجف پیدا کردم. انگار که آدم به یک دوست قدیمی رسیده باشد. تک تکشان را در آغوش می‌گرفتم. هرکدام که مرا می‌دیدند از دور با لبخند می‌آمدند سمتم و در آغوش هم می‌رفتیم.

با برادرانم راهی کربلا می‌شدم و از شوق دل توی دلم نبود. در اتوبوس نجف تا کربلا یکی از برادران اهل سنت با لهجه محلی خراسان زمزمه گرفت:

علی شیر خدا دردُم دوا کن
مناجات مرا پیش خدا کن
چراغ آسمون نذر دل تو
به هرجا عاشق است دردش دوا کن

بنا بود توقف در کربلا آنچنان طولانی نباشد. شب بعد از کلی پیاده روی موکبی را که باید می‌خوابیدیم پیدا کردیم. موکب مربوط به شمالی‌ها بود. همه خادم‌ها با لهجه شمالی حرف می‌زدند و دل آدم را می‌بردند دریا.

صبح با برادرانم راهی دریای کربلا، حرم عباس بن علی (ع) شدیم. اشتیاق برادران اهل سنت در راه حرم این جمله مولوی را بیشتر در ذهنم می‌نشاند که: «اگر محبت ما به اهل بیت بیشتر از شیعیان نباشد کمتر نیست.» اول از حضرت علمدار (ع) کسب اجازه کردیم و بعد از آن در بین الحرمین ذوب شدیم تا به چشمه حسین (ع) رسیدیم و روزی ما هوای بهشت شده بود. هوای حرم اباعبدا... (ع). بعد از ظهر راهی مرز و ایران می‌شدیم.

موقع بازگشت از حرم باز سؤال مأمور مرز در خروجی عراق آمد در ذهنم:
«کجا میری؟» «زیارت.»

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->